دسته بندی : <-PostCategory->
این سوتی مال من نیس مال یکی از دوستامه:
بابای یکی از دوستام مرده بود یکی دیگه از دوستامم با من اومده بود
آقا ما تو اون جا هرکار کردیم اشکمون در نیومد والا فقط می خندیدینم
مراسم که تموم شد مثلا ما اونجا خیلی زحمت کشیدیم….
این دوستم اومد از ما تشکر کنه گفت ایشالله تو ختم بابات جبران کنم….
مسعود
این دوست مارفته بود واسه یه جا مصاحبه.اون مصاحبه گربعدازکلی سوال وایناازش میپرسه روزقدس چی ناهارخوردی؟اینم حواس پرت.باقیافه حق به جانب میگه خورشت قیمه.وااااااای.روزقدس ماه رمضون بوده.مصاحبه گرoدوست ماoوقتی تعریف کردازخنده روده برشدیم.
نازنین از کرمان
چند سال بود با قطار سفرنکرده بودم
پارسال با خانواده یک کوپه گرفته بودیم{سیمرغ درجه یک} عازم مشهدمقدس ،
ساعت پنچ بعداظهربود داشتیم سوارمیشیدم
روی بلیط کوپه ۴نوشته بود پیداش کردم ولی
سوتی که دادم با ناراحتی رفتم پیش کارکنان
قطارخیلی با کلاس پرسیدم: مگراین کوپه ۴مال ما نیست ؟
گفتند بله …منه ساده گفتم پس این چهارتاساک مال کیه جامانده!!!
دیدم با تمسخر بهم گفتند:اونا پتوهای شماست…
دیدم وای سوتی دادم درحدالمپیک
بهروز از همدان
سال سوم دبیرستان داشتم درس تاریخ رو میخوندم یه جا نوشته بود هلی کوپر من هواسم نبود گفتم هالی کوپر کل کلاس داشت از خنذه منفجر میشد.از اون به بعد بهم میگفتن وحید هالی کوپر
وحید از نظرآباد کرج
کلاس پنجم بودم سر کلاس سرو صدا کردیم معلم قهر کرد هر چی صداش میزدیمروشو کرده بود اونور جواب نمیداد منم اومدم بگم خانوم ببخشید یهو بلند گفتم ماماننننن بچه ها و معلم هم کلی خندیدند و خلاصه همه چی به خوبی و خوشی تموم شد
عادله از بجنورد
یه روز رفتم مغازه خواستم کیک بخرم به مغازه دار گفتم اون کیک دیویستی ها چنده؟بعدش مغازه دار تا یه ساعت بهم خندید
عادله از بجنورد
یه روز با پسر عموم رفته بودم استخر، تو استخر همش پسر عمومو اذیت میکردم
یه بار گفتم زیر آبی برم وقتی که هواسش نیست یه وشگونه توپ از زیر آب بگیرمش
خلاصه زیرآبی رفتم سمتش وقتی که رسیدم یه وشگون محکم گرفتم که نگو و نپرس،
وشگونو ول نکرده سرمو از آب در آوردم بیرون: چشتون روزه بد نبینه!! اونیکه وشگون گرفته بودمپسر عموم نبود یه مرده دیگه بود،وشگونو وقتی ول کردم که مرده یه چک زد دره گوشم!!!!!!!!!!
بعد پسر عموم اومد جونمو نجات داد از دستش
وگرنه………………
مهدی از رشت
زن دائیم بعلت بیماری درد ناف در بیمارستان میلاد بستری بود رفتیم ملاقاتش نگهبانی پرسید کجامیرید گفتم ما یه فامیل داریم نافش ایراد پیدا کرده داریم میریم ملاقاتش دیدم نگهبان زد زیر خنده ماهم خندیدیم
رضا از تهران
در تهران در منطقه ده زندگی میکنم میخواستیم خونمونو عوض کنیم به ناچار این بنگاه اون بنگاه میرفتیم و از بنگاه می پرسیدیم آقا خونه متری چنده ؟ اینقدر این سئوال رو پرسیده بودم یک روز همسرم گفت برو هویج بخر رفتم مغازه گفتم آقا هویچ متری چنده ؟!!! همه شروع کردن به خندیدن
رضا از تهران
حدودا یک ماه پیش میخواستم برم توی یه شرکت برا استخدام رفتم توی اتاق رئیس شرکت
حرفهامونو زدیم بعدش گفتم ببخشید آب خوردن هسته بنده خدا گفتن اگه جسارت نمیشه از داخل یخچال برداریدمنم گفتم خواهش میکنم بعدش گفتم ببخشید لیوان!!بنده خدا یه لیوان هم به ما داد ماهم لیوان اولی رو خوردیم دومی رو حواسم نبود با ظرف آب زدم بالا.
حامد از تهران
خدا اموات را رحمت کند. خالم مریض بود تو بیمارستان بستری بود وقت ملاقات تموم شد داشتیم میرفتیم که خالم گفت حالا بمونید مهمون باشید کجا با این عجله نگهبان هم گفت راست میگه مهمونیه خاله است بمونید حالا
اورشان
همیشه عادت داشتم موقع خواب دستمو دراز می کردم عروسی خواهرم بود من خوابیده بودم موقع برگشتن دستمو انداختم بغل یه ساعت بعد بیدار شدم دیدم همه نیگام میکنن اونیم که دستم روشه دختر عمومه که داره میخنده من خیلی راحت قیف شدم
اورشان
سلامی با طعم ضایگی بعد سوتی دادن
از یکی از دوستام میخوام بگم
سال دوم سوم دبیرستان بودیم دوستم تازه یه گوشی پنج بانده خریده بود و عاشق شادمهرم بود
هنوز معلم نیومده بود که دوستم آهنگ جدید شادمهرو گذاشت و بلند کرد اونم با پنج باند ببین دیگه چه صدایی داره همینطور که داشتیم حال میکردیم یه هو معاون وارد شد همه بلند شدیم کلاس ساکت فقط صدای گوشی بلند دوستمم چون تازه خریده بود هر کاری میکرد نمیتونست صداشو قطع کنه مرده بودیم از خنده خلاصه دیگه گوشی رو ازش گرفت و رفت و کلاس ما هم رفته بود رو هوا
مهتاب
من شاگرد مغازه ساندویچی بودم
یه بار یکی از آشنا ها اومد خرید منم کارشو انجام دادم و موقع تسویه حساب پول رو که ازش گرفتم یادم اومد تعارفش نکردم پول رو آوردم بالا گذاشتم رو پیشخوان با یه عجله گفتم :
تعارف تعارف
و از اون به بعد هرجا منو دید گفت :تعارف تعارف
محسن از طبس
دوم راهنمایی بودم به شوخی با لقد زدم تو دسته دوستم ناظممون دید گیر داد الا و بلا فردا با مامانت میای خلاصه فرداش من رفتم بدون مامان رام نداد سر کلاس گفت برو زنگ بزن مامانت بیاد منم ساعت هفت صبح خوابالو اشتباهی شماره خونه دوستمو گرفتم مامانش برداشت گفتم مامان حالم بده بیا دنبالم انقد خنگم بازم نفهمیدم مامانم نبود خلاصه ناظممون فکر کرد من از قصد اینکارو کردم خدا ازش نگذره یک ماه منو اخراج کرد
سوگند از تهران
سال سوم دانشگاه بودم امتحان فاینال یکی از درسامون بود درس سختیم بود هممون داشتیم از استرس میمردیم استاد برامون کلاس رفع اشکال گذاشته بودن وسط کلاس یکی از دخترا خواست یه سر از کلاس بره بیرون در کلاس خراب بود باز نمیشد هر کاری میکرد در باز نمیشد همه کلاس داشتن از خنده میمردن استادم اصلا متوجه نبود دختره بعداز یکی دو دقیقه ور رفتن با در اومد نشست سر جاش اینقدر ضایع شد که نگین تو این همه استرس اینقدر خندیدیم که داشتیم میترکیدیم جاتون خالی
مریم از شیراز
سلام…یه روز با ۲تا از دوستام رفتیم داخل یه پاساژی داشتیم مانتو هارو از پشت شیشه نگاه میکردیم یهوحواسم پرت یه مانتویی شداصلا متوجه نشدم که پشت شیشست اومدم برم نزدیکتر ماشالا اینقد شیشه تمیز بود با سر رفتم تو شیشه…واااااای دوستام و مغازه دار از خنده پوکیدن خودم بیشتر میخندیدم
نگین
یه روز توی کلاس مشاوره کنکورمشاور از یکی از دخترا خواست یک شماره از ۱ تا۱۷ بگه که دختره برگشت گفت ۱۸ کل کلاس منفجر شد از خنده
امیر از مشهد
سال ۸۱ بود رفته بودم دندانپزشکی “دندون عقلم رو بکشم دکتر گفت برو عکس بگیر بیار .گفتم اقای دکترسه در چهار باشه یا شش در چهار .دکتر از خنده روده بر شده بود
علی از ارومیه
کلاس اول دبیرستان بودیم معلم وسط کلاس فارسی یهویی گفت بچه ها دفتر دیکته هاتونو دربیارین میخوام دیکته بگیرم هممون دفترا رو در آوردیم دیدیم یکی از بچه ها ته کلاس خودشو جفت کرده به دیوار وتکون هم نمی خوره معلم بهش گفت پاشو بیا اینجا یهو زد زیر گریه معلم گفت چته با گریه گفت آقا ما شاشیدیم به خودمون آخه بلد نبود
احمد از کاریز
باسلام خدمت دوستان
من کلا آدم سوژه ای هستم همه آدمایی روکه دور وبرم هستن سرکارمیزارم ومیخندیم بادوستان.
این ماجرا به دوران راهنمایی برمیگرده که من یکی از بچه های تنبل کلاس رو مسخره میکردم ومیخنددیم با بچه های کلاس وفرد مورد نظر هم فقط خفه شده بود.ازقضا بعد چن دقیقه خنده شدید بیکباره صدای ناهنجار ذارت فضای کلاس را گرفت بله بنده یه گوزه بسیار بلند زدم که باتوجه به شلوغی کلاس گردن کس دیگه ای رو بوسید .ولی اینجا راهی جز اعتراف ندارم.
علی از تهران
یه جلسه استاد مون نیومده بود بجاش همکارشو فرستاد موقعی اومد کلاس گفت من مهمون هستم منم حول شدم بجای اینکه بگم مهمون نمی خاییم گفتم ما میمون نمیخاییم بعدش…
یونس
اعتراض ایرانیان به پخش سریال حریم سلطان
پخش سریال ترکی حریم سلطان از شبکه جم تی وی ( GEM TV ) باعث اعتراض بسیاری از ایرانیان نسبت به آن شده است.
در این سریال سلطان سلیمان عثمانی به عنوان شخصیتی محبوب تبلیغ می شود که در جنگ چالداران ایرانیان بی شماری را بی رحمانه کشته است.
هنرمندی که در پس زمینه ی کارهایش پنهان شده است
هنرمندی از اهالی پرو با ترکیبی از آرایش، نقاشی و لباس، خودش را در نقاشی هایش پنهان کرده است. او هم مثل «لیو بولین»، استاد پنهان شدن، سلطان پنهان شدن در پیش زمینه هاست.

«پارادس» می گوید که این تکنیک بدین منظور بوده که خودش هم بخشی از تابلوهایش باشد و اینکه چطور خودش را با اثر هنری اش در هماهنگی و تطبیق کامل قرار بدهد. البته بدون اینکه اصل و ذات خود را از یاد ببرد.
او توضیح می دهد با کمک دستیارش خود را مثل نقاشی می آراسته و بدنش را نقاشی می کرده و خودش را به بهترین وجه شبیه کار هنری اش می کرده است.
بر خلاف دیگر هنرمندانی که کاملا خود را در پیش زمینه پنهان می کنند مثل لیو بولین، سیسیلیا پارادس دوست دارد حضورش را کاملا برای تماشاچیانش محرز نماید. به طوری که گاهی موهایش را رها می کند یا سفیدی چشم هایش در تابلو معلوم است. برخی از نقاشی های او را در ذیل می بینید.






6 باور غلط درباره کرم های ضد آفتاب
حتما" همه شما می دانید که وقتی از خانه خارج می شوید باید از ضد آفتاب استفاده کنید اما گاهی با وجود اینکه از ضد آفتاب استفاده کرده اید وقتی به خانه بر می گردید با کمال تعجب می بینید که دچار آفتاب سوختگی شده اید.
در اینجا به اشتباهات رایجی که موجب می شود ضد آفتاب نتواند از شما در برابر آفتاب محافظت کند اشاره می کنیم و راه حل آن را هم ذکر می کنیم.
1 - اشتباه بسیاری از شما این است که درست قبل از اینکه به پارک و یا ساحل بروید از ضد آفتاب استفاده می کنید و گمان می کنید که از آفتاب سوختگی در امان خواهید ماند.
حقیقت این است که شما باید ۳۰ دقیقه قبل از قرار گرفتن در معرض نور خورشید ، از ضد آفتاب استفاده کنید.
پوست شما باید فرصت کافی برای جذب مواد تشکیل دهنده ضد آفتاب را داشته باشد تا این ضد آفتابها کارایی لازم را داشته باشند و بتوانند از پوست شما دربرابر نور خورشید محافظت کنند.
2 - یکی دیگر از اشتباهات رایج شما این است که فکر می کنید موهایتان می تواند از تمام قسمتهای پوست سر شما درب رابر آفتاب محافظت کند.
اما حقیقت این است که پوست سر هم ممکن است دچار آفتاب سوختگی شود.
بعضی از قسمتهای سر مثل خط رویش موها و فرق که ضخامت موها در آنها کمتر از جاهای دیگر سر است ، بیشتر ممکن است دچار آفتاب سوختگی شوند. بهترین وسیله برای محافظت از پوست سر دربرابر آفتاب سوختگی ، کلاه است.
3 - اشتباه رایج دیگر این است که شما گمان می کنید اگر از یک ضد آفتاب با اس پی اف بالا استفاده کنید این ضد آفتاب در تمام طول روز از پوست شما محافظت می کند و نیازی به تمدید آن ندارید.
حقیقت این است که هیچ ضد آفتابی نمی تواند بیش از دو ساعت و در تمام طول روز از شما محافظت کند.
انواع ضد آفتابها بعد از دو ساعت تاثیر و کارایی خود را از دست می دهند پس یک قانون مهم برای جلوگیری از آفتاب سوختگی این است که ضد آفتابمان را هر دو ساعت تمدید کنیم.
4 - اشتباه دیگر شما این است که گمان می کنید اگر از یک ضد آفتاب ضد آب استفاده کنید بعد از شنا کردن نیاز به تمدید ندارد.
حقیقت این است که ضد آفتابهای ضد آب فقط تا زمانی که شما در آب هستید از پوست شما محافظت می کنند.
لوسیونهای ضد آب فقط به مدت ۴۰ دقیقه آنهم تا زمانیکه در آب هستید از پوست شما محافظت می کنند.
5 - بسیاری گمان می کنند که اگر پوست تیره و یا برنزه دارند از آفتاب سوختگی در امان هستند.
واقعیت این است که انواع پوستها به محافظت در برابر آفتاب نیاز دارند.
آفتاب تبعیض قائل نمی شود و همه انواع پوستها را می سوزاند.
6 - بسیاری از پدر و مادرها گمان می کنند که بچه های زیر ۶ ماه برای استفاده از ضد آفتاب خیلی جوان و کوچک هستند .
اما حقیقت این است که همه بچه ها در هر سنی که هستند می توانند از ضد آفتاب استفاده کنند.
برچسبها: <-TagName->